شکار او به قلم حدیث افشارمهر
پارت هشتاد و یکم
زمان ارسال : ۴۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه
سرش را به چپ و راست تکان داد دستش به شلوارش بود و تیکه ای از لباس زیرش را که بالا کشید با دیدن رنگ قرمز روی لباس زرد رنگش حالم بد شد.
سر انگشتانش خونی بود دستم را به دیوار گرفتم تا عق بزنم اما هیچی از معدم بیرون نپرید.
از فکر بیرون آم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Sadaf
00خیلییییی خوبه 👌